پرش به مطلب اصلی

ماموریت دشوار بسنت

· خواندن 5 دقیقه

ماموریت دشوار بسنت

دنياي اقتصاد : اسکات بسنت، وزیر خزانه‌‌‌داری دولت ترامپ، در یکی از حساس‌‌‌ترین و پرتنش‌‌‌ترین دوره‌های اقتصادی ایالات‌متحده در سال‌های اخیر، وظیفه‌‌‌ای دوگانه بر‌عهده دارد؛ او هم نماینده اصلی سیاست‌های اقتصادی پرتنش و پیش‌‌‌بینی‌‌‌ناپذیر دولت ترامپ است و هم مسوول حفظ اعتماد جهانی به اوراق خزانه‌‌‌داری آمریکا است که ارزش بازار آن به بیش از ۲۹ هزار میلیارد دلار می‌‌‌رسد. به گزارش بلومبرگ، این دو وظیفه نه‌‌‌تنها همیشه با یکدیگر هم‌‌‌راستا نیستند، بلکه در شرایط کنونی به‌‌‌شدت متضاد و متعارض‌‌‌اند.

ماموریت دشوار بسنت

از زمان الکساندر همیلتون، نخستین وزیر خزانه‌‌‌داری آمریکا، این سمت همواره ترکیبی از مسوولیت‌‌‌پذیری مالی، مدیریت بدهی ملی و ارائه چهره‌‌‌ای مطمئن از اقتصاد آمریکا به بازارهای جهانی بوده است. همیلتون زمانی نوشت: «روح ماجرا، دیدگاه‌های عمومی است.» به این معنا که اعتماد عمومی به توانایی دولت در اداره بدهی، بنیان اصلی ثبات اقتصادی آمریکاست. اکنون، این اعتماد در معرض تهدید قرار گرفته است.

دوگانه رشد اقتصادی و جنگ تجاری

در آغاز سال ۲۰۲۵، چشم‌‌‌انداز اقتصادی آمریکا نویدبخش رشدی پایدار بود. اما با آغاز جنگ تجاری توسط دولت ترامپ و اعلام ناگهانی تعرفه‌های گسترده، چشم‌‌‌انداز رشد جای خود را به نگرانی از رکود جهانی داد. اعلام بسته تعرفه‌‌‌ای بزرگ در دوم آوریل، شوکی بی‌‌‌سابقه به بازارهای مالی وارد کرد و شاخص اس‌‌‌اندپی۵۰۰ را به‌‌‌شدت کاهش داد. به‌‌‌طوری‌‌‌که حدود ۶ هزار میلیارد دلار از ارزش آن در مدت کوتاهی از بین رفت. بسنت توانست با مدیریت بحران و اعمال یک مهلت ۹۰ روزه برای مذاکره با کشورهایی که هنوز واکنشی نشان نداده بودند، بخشی از خسارت را مهار کند. اگرچه بازارها تا حدی بازیابی شدند، اما زیان‌‌‌های ساختاری همچنان باقی است. دلار آمریکا و اوراق خزانه‌‌‌داری که همواره به عنوان پناهگاه امن در بازارهای جهانی شناخته می‌شدند، با کاهش اعتماد سرمایه‌‌‌گذاران مواجه شدند. این در حالی است که هم‌‌‌زمان فدرال‌‌‌رزرو نیز مشغول مبارزه با تورم است و شرایط کنونی، سیاستگذاری را دشوارتر از همیشه کرده است.

اگرچه بسنت مستقیما مسوول اعلام تعرفه‌ها نبود، اما اکنون به چهره اصلی در مذاکرات با شرکای تجاری تبدیل شده است. سخنانش در مصاحبه‌ها با رسانه‌ها مانند بلومبرگ و فاکس‌‌‌‌‌‌بیزینس، به دقت توسط بازارها دنبال می‌شود. او با اشاره به شاخص نوسان (VIX) و کاهش آن، سعی کرد نشان دهد که بازارها در حال آرام‌‌‌شدن هستند. این پیام بسنت، برای معامله‌‌‌گران پیام نوید‌‌‌بخش بود و به بازار کمک کرد تا به ثبات نسبی بازگردد. با این حال، بسنت باید در کنار مدیریت بازار، مراقب لحن و ادبیاتش نیز باشد. استفاده از عباراتی مانند «کله‌‌‌پوک» درباره سران دولت‌های دیگر(به نظر می‌‌‌رسد به نخست‌‌‌وزیر کانادا، جاستین ترودو اشاره داشت) می‌تواند به روابط دیپلماتیک آسیب بزند و در بزنگاه‌هایی حساس، هزینه‌های سنگینی ایجاد کند.

نوآوری پرریسک در سیستم مالی

یکی دیگر از چالش‌‌‌های مهم بسنت، حضور فعال و اصلاح‌‌‌گر ایلان ماسک در سازوکارهای پرداخت دولت فدرال است. ماسک، با نگاه فناورانه و ضدبوروکراتیک خود، می‌خواهد ساختار سنتی اداره خدمات مالی خزانه‌‌‌داری (BFS) را متحول کند. این نهاد، سالانه بیش ۵ هزار و ۴۶۰ میلیارد دلار پرداخت دولتی را پردازش می‌‌‌کند و ستون فقرات اجرایی دولت آمریکا به‌‌‌شمار می‌‌‌رود. ماسک قصد دارد با استفاده از فناوری‌‌‌های نو، کارآیی این نهاد را افزایش دهد، نیروی انسانی را کاهش دهد و حتی در برخی از پرداخت‌‌‌های اجتماعی مانند تامین اجتماعی بازنگری کند. اما چنین تغییرات مهمی با چنین حساسیتی، اگر بدون احتیاط انجام شود، می‌تواند پیامدهای بزرگی در بازارهای مالی جهانی به همراه داشته باشد.

مدیریت بحران در خزانه‌‌‌داری

وزیر خزانه‌‌‌داری در زمان بحران باید ابتکار و انعطاف‌‌‌پذیری فوق‌العاده‌‌‌ای از خود نشان دهد. تاریخ آمریکا نمونه‌های موفقی از چنین عملکردی دارد. در سال ۱۸۶۲، سالمون پی چیس، با صدور پول کاغذی بدون پشتوانه طلا یا نقره، اقتصاد آمریکا را از فروپاشی نجات داد. در بحران مالی ۲۰۰۸، هنک پاولسون برای گرفتن کمک از کنگره عملا زانو زد. بسنت نیز ممکن است با بحرانی متفاوت، اما به همان اندازه جدی روبه‌رو شود. در حال حاضر احتمال بروز بحرانی دیگر مانند رسیدن به سقف بدهی در تابستان آینده وجود دارد. این وضعیت پیش‌‌‌تر دوبار منجر به کاهش رتبه اعتباری آمریکا شده است. در کنار آن، کاهش ارزش دلار نیز به یک تهدید سیستماتیک تبدیل شده است. دلار که نقش ذخیره ارزی جهانی را ایفا می‌‌‌کند، اکنون با کاهش اعتماد سرمایه‌‌‌گذاران مواجه است؛ چراکه ترامپ با نهادهای دموکراتیک آمریکا، از جمله فدرال‌‌‌رزرو و رسانه‌های مستقل، برخوردی پرتنش داشته و همین مساله شکاف‌‌‌هایی در اعتماد جهانی ایجاد کرده است.

بسنت که در فوریه گذشته در نشست گروه ۲۰ غایب بود، اکنون باید در نشست آتی صندوق بین‌المللی پول در واشنگتن، اعتبار از دست‌‌‌رفته را بازسازی کند. او باید به وزرای اقتصاد کشورهای دیگر اطمینان دهد که سیاست‌های دولت ترامپ، اقتصاد جهانی را بی‌‌‌ثبات نخواهد کرد و هم‌‌‌زمان رضایت رئیس‌‌‌جمهور را نیز حفظ کند. روابط وزیر خزانه‌‌‌داری با رئیس‌‌‌جمهور، نقش مهمی در موفقیت او دارد. تجربه دولت جورج بوش نشان داد که انتخابی نادرست، مانند پل اونیل یا جان اسنو، می‌تواند به ناکارآمدی در مدیریت بحران منجر شود. از سوی دیگر، استیون منوچین که در دوره اول ترامپ وزیر خزانه‌‌‌داری بود، با اتخاذ مواضع میانه‌‌‌روانه و حفظ سکوت در زمان اختلاف با رئیس‌‌‌جمهور، توانست نقش ضربه‌‌‌گیر را ایفا کند و اعتماد بازارها را تا حدی حفظ کند.

در حال حاضر، جهان انتظار دارد که وزیر خزانه‌‌‌داری آمریکا نه تنها دانش مالی و اقتصادی داشته باشد، بلکه بتواند در شرایط بحرانی نقش یک مدیر باتجربه، دیپلمات انعطاف‌‌‌پذیر و پیام‌‌‌آور ثبات را ایفا کند. اسکات بسنت، با سابقه فعالیت در بازارهای مالی و آشنایی با پیچیدگی‌‌‌های سیاستگذاری، اکنون در آزمونی قرار دارد که موفقیت در آن، نه‌‌‌تنها آینده اقتصاد آمریکا، بلکه ثبات مالی جهانی را نیز تحت‌‌‌تاثیر قرار خواهد داد. او باید همچون بندبازی ماهر، در میانه فشارهای سیاسی، بحران‌‌‌های مالی و انتظارات جهانی، بدون آنکه از سقوط واهمه داشته باشد، تعادل خود را حفظ کند.

منبع: donya-e-eqtesad.com