سقوط آزاد بورس تا کجا؟
سقوط آزاد بورس تا کجا؟
علیرضا خانمحمدی/کارشناس ارشد بازار سهام بازار سهام در شرایط بحرانی قرار دارد؛ اما آیا این بحران با پول حل میشود؟ با حرف حل میشود؟ با شعار حل میشود؟ با حمایت حقوقیها حل میشود؟ با دستور حل میشود؟
برای اینکه بفهمیم چرا بازار بهرغم اخبار مهم و مثبت باز هم نمیتواند مثبت بماند، لازم است به الزامات و شرایط سرمایهگذاری توجه کنیم. یکی از بزرگان بازار، آقای وارن بافت، در مصاحبهای درباره نحوه سرمایهگذاری، به این موضوع اشاره کرد که صورتهای مالی گویای همهچیز است. وقتی مجری از او پرسید با توجه به تعداد زیاد شرکتها چگونه این کار را انجام میدهد، بهطور طنزآمیز گفت که شرکتها را براساس حروف الفبا دستهبندی و بررسی میکند. پیام این حرف این است که همه سرمایهگذاران باید برای پیدا کردن سهام برنده، صورتهای مالی شرکتها را بررسی کرده و روند سودآوری، مزیت رقابتی، ساختار سرمایه و... را ارزیابی کنند. حال با این دید به بازار سرمایه خودمان نگاه کنیم. در سالهای اخیر به دلیل سیاستها، قوانین مخرب اقتصادی و شرایط تحریمی، شرکتها برای زنده ماندن تلاش میکنند و رشد، نوآوری و سودآوری به اولویتهای بعدی منتقل شدهاند. بد نیست نگاهی به آمار و ارقام مهم بازار بیندازیم.
سرمایهگذار و پول هوشمند در جایی ورود میکند که بیشترین بازدهی و کمترین ریسک و دخالتهای دولتی وجود داشته باشد. با توجه به آمار یکساله، مشخص است که این پول در کجا احساس امنیت و بازدهی بالا دارد. یکی دیگر از دادههایی که بازار به آن توجه دارد، ضریب قیمت به فروش است که هم در بورس و هم در فرابورس به سطحی پایینتر از سال ۱۴۰۰ و پیش از آن رسیده است.
بازده حقوق صاحبان سهام و بازده داراییها همیشه جزو فاکتورهای سنجش شرکتهاست تا مشخص شود که آیا شرکت با مدیریت صحیح از منابع خود بهرهبرداری میکند یا خیر. البته ناگفته نماند که شرایط اقتصادی کشور و عوامل متعدد خارج از کنترل مدیریت شرکت بر این امر تاثیرگذارند، اما هستند شرکتهایی که عملا در جهت تخریب داراییهای خود حرکت میکنند. آمار نشان میدهد که شرکتها نتوانستهاند از داراییهای خود برای رشد سودآوری و بهرهبرداری بهینه استفاده کنند و نتیجه برای سهامداران سقوط آزاد بازدهی بوده است. یکی از عواملی که سرمایهگذاری در بورس را جذاب میکند، ضریب P/E است. هر زمان که این ضریب در بازار کاهش مییابد، معمولا بازار به آن واکنش نشان داده و از این فرصت استفاده میکند. بهصورت نانوشته، P/E تعادلی بازار را ۸میدانند؛ ولی اکنون این ضریب فاصله زیادی از این عدد گرفته و به زیر ۶ رسیده است. همچنین، درصد پرداخت سود در بازار کاهش یافته که نشاندهنده تمایل شرکتها به عدمتقسیم سود و نگهداشت و افزایش سرمایه از این محل است و این امر نیاز شدید به سرمایه در گردش و هزینه بالای تامین مالی را نمایان میسازد.
عوامل کلیدی
بازار سرمایه ایران تحتتاثیر چهار عامل اصلی، چشمانداز صعودی قوی و بهبودی برای خود متصور نیست و هر خبر مثبت تحتتاثیر این عوامل، خنثی یا کماثر میشود:
1. سایه جنگ و تنشها: تقابل ایران و اسرائیل ریسکهای ژئوپلیتیک را افزایش داده است و سرمایهگذاران بزرگ فعلا تمایلی به ورود و خریدهای بزرگ ندارند. در اینکه ایران به اسرائیل پاسخ خواهد داد شکی نیست، اما شدت این پاسخ به عواملی مانند صلح در غزه، لبنان و امتیازاتی که غرب و آمریکا به ایران میدهند، بستگی دارد. به همین دلیل، باید به بازار و سرمایههای بزرگ حق داد که فعلا صبر پیشه کنند.
2. انتخابات آمریکا: انتخابات آمریکا عامل دیگری است که نقش تعیینکنندهای در آینده سیاسی و اقتصادی ایران دارد. آمار نشان میدهد در زمان ریاستجمهوری دونالد ترامپ، فروش نفت ایران کاهش چشمگیری داشت. در مقابل، در زمان جو بایدن، فروش نفت ایران به اوج رسید و درآمد نفتی سرشاری به همراه داشت. اکنون با احتمال تغییر در سیاستهای آمریکا، سیاستهای ایران نیز دستخوش تغییرات خواهد شد.
3. فروش اوراق دولتی: در تمامی ادوار گذشته، فروش اوراق دولتی با واکنش منفی بازار بورس همراه بوده است. دولت باید علاوه بر فروش اوراق باقیمانده، به کسری ۲۰۰ تا ۲۵۰همتی خود تا پایان سال نیز توجه کند که این کسری با فروش اوراق، استقراض از بانکمرکزی یا صندوق توسعه تامین میشود و هر سه روش فشار فروش در بازار را ادامه میدهد.
4. کاهش سودآوری و حاشیه سود شرکتها: عوامل زیادی از جمله قیمتگذاری دستوری، قوانین ناگهانی، تحریمها و مدیریت ناکارآمد، باعث کاهش سودآوری شرکتها شدهاند. از طرفی، نرخ بازده بدون ریسک بالای ۳۰درصد نیز انگیزه سرمایهگذاران را برای ورود به بورس کاهش داده و نسبت قیمت به سود را به زیر ۴ رسانده است.
منبع: donya-e-eqtesad.com